یک + 1

یک + 1 هیچ وقت دو نمیشود

یک + 1

یک + 1 هیچ وقت دو نمیشود

یک + 1

یک +1 اینجا این گونه تعبیر میکنم

فقط یک + 1 بدون هیچ جمعی

۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

حس حال بهاری

شنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۴:۰۵ ب.ظ

بهار من بهار میتونیم این گونه تعبیر کنم

ب و هــ : بهترین

آ : آغاز

ر : روز

پس برای هیمن میگن بهاری باشید

ولی بهار حس خوبی نداره ؛ بهار حس اغاز نداره ؛ چون چیزی از جای به جای دیگه منتقل میشود

شاید با اسم بهار جنب جوش اولین چیزی به ذهن ادم میاد

جنب جوش فعالیت و خوشحالی قبل بهار که شاید تا اولین فصل بهار ادامه داشته باشه

بهار اغاز نیست چون هر روز میتواند اغاز باشد شاید پاییز اغازی بهتر باشد تا بهار شایدم نه چه میدانم

سال نو شاید یکم قشنگ باشه ساید م نه

شاید دید بازیدد ها یک روز تمام شود کسی چه میداند

به نظر من کسای میخوان سالی یک بار همو ببین همون یک بار نبینن

سوالات مزخرفی که دری این دید بازدید اجباری پرسیده میشه

چی میخونی - یعنی چی اخر چی میهشه - خوب اخرش کجا کار میکنی

(خوب برادر بزرگتر من نمیخوام کار کنم میخوام بریا خودم چیی دوست دارم بخونم)

چرا ازدواج نمی کنی- دیر یمشه ها - چرا جشن عروسی این طور بود - چرا بچه دار نیمشد

و این سوالاتی کهب اید خودتون از قبل براش اماده کنید

این چه حس خوشحالی به ادم یمده باید بشینه مثل لبند احمقانه بزنه بهشون ج بده

بهار حسی نداره شاید اون موقع برای طبیعت حس داشت اونم نداره

من بهار دوست ندارم فکر می کنم اونم دوشتم نداره

ولی کلن بهار فرقی نداره کلن بهتون خوش بگزره هیمشه چه بهار چه پاییز


من از اینجا دعوت شدم بریا نوشتن این پست  ماهی قرمز(ماهی ها بی صدا میرقصند)

  • مهدی گرامی

دلم نوشتن می خواهد مثل

چهارشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۵۰ ق.ظ


افکار خشک شده دیگر نیمتونم حتی چند خط بنویسم

اون موقع ها شده بود روزی چند صفحه مینوشتم ولی

الان شده تایپ ....... پاک

دوباره روز از نوع روزی از نوع

دلم نوشتن دوباره میخواد از دنیای خاکستری پیرامون (چون هیچ چیز سفید مطلق یا سیاه مطلق نیست)

دلم نوشتن می خواهد از اون نوشتن بعد یک اثر هنری خوب مثل رج به رج قالی خوش رنگ زیبا

دلم نوشتن می خواهد مثل اولین کلمه حرف زدن یک کودک

دلم نوشتن می خواهد مثل اولین باران پاییزی

دلم نوشتن می خواهد ...........

  • مهدی گرامی

از وقتی گوشی ندارم

جمعه, ۶ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۰۰ ق.ظ

از وقتی گوشی ندارم خیالم راحت است خیلی راحت

یعنی اون موقع هم خیالم کمی راحت بود چون نه زنگ خوری نه تماسی نه حتی پیامی (تمام پیام های تبلغاتی بسه شده )

یادم زمانی دانشگاه 5 خط و سه گوشی داشتم یک استاد داشتم میگفت من اخر باید از کار تو سر دربیارم مشکوکی

ولی همه خط ها عمرشون بیشتر از 5 سال هست

ولی خط ها و گوشی که سالی یک بار به صدا در میاید و اونم میخوان کاری براشونانجام بدی

از ویرایش عکس گرفته تا میکس فیلم ساختن کلیپ یعنی هرکی این جور کارا داره یادش به من میفته

برای همن چرا گوشی داشته باشم بخوام جواب این عده بدم

شاید تکنولژی زده شدیم و دیگر نداشتن گوشی یک حس رهایی باشد

البته یک مدت گوشی ساده داشتم و فقط فقط برای کارای ضروری

الان اونم ندارم و فقط 4 الی 5 سیم کارتی دارم ولی سم کارت هام از دست نمیدم

شاید روزی روزگاری ......................


  • مهدی گرامی

سال خود را چگونه گزراندین

چهارشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۰۹ ب.ظ

خوب سال 95 هم تمام شد سالی که با امید شروع و با............

سالی سیر تحولات نه اونقدر زیاد بود نه خیلی کم

سالی که تقریبن با بیکاری شروع با خبرگزاری برنا ادامه پیدا کرد

سالی که وسط هاش با اتلیه تی تک ادامه پیدا کرد ولی تموم نشد

سالی که شاید سال ناکامی بود شاید به دید خوشبینانه ها سال تجربه

سالی که هرچه بود نبود تمام شد و مکشلاتاش به سال بعد منتقل کرد

چون بعید این مشکلات با شروع سال جدید از بین بره

چون مشکلات از سالی به سال بعدش منتقل میشه

و.......................................

  • مهدی گرامی